فهرست خونی
ادامه مطلب...
"یک" دردِ هوا گریبان پنجره را گرفت و حافظهی شهیدش را از استخوان لای زخم بیرون کشید حدودِ بخت یک آفتاب و یک زن بر روی ناگهان دشنام دادند من پذیرفته بودم برگشتم به…
ادامه مطلب...
برچسبها
پناهنده // خورشید از زمزم زرد طلوع می کند ای پناهنده در نت های کابینت ای پناهنده در آرواره ای حزین از کتف ها وُ بازوها وُ ناخن هایت به خانه برگشتم بعد در…
ادامه مطلب...
سه شعر از ری را عباسی/... صورت حساب به آشپزخانه های جهان باخته ایم کودکانی که مخلوط شده اند بین دسرهای شیرین از شرق منهای غرب و غرب اضافه بر درآمد جنگ…
ادامه مطلب...
جنگ و صلح/... درونِ حسی سرخ بیرون که می زنند یاد جنگ می افتم یاد همه ی اندامش که رگانی بریده بود بر گلوی حوا ! دوباره تاریخ سراغم می…
ادامه مطلب...
بادبادک شعری از زینب فرجی/ جایی درمیان آسمانی کور و کر شده تو را به دام خویشتن انداختم بعد با رویاهایی افتاده دربرهوتی دور دست برای خودم کلاه خودی ساختم باسپری که به…
ادامه مطلب...
دوشعر از سایه باقری یک رها نمیشوم از حروف برگشتهام به دندان قروچههای کودکیام در بمب و باروت و به الفبای چوبی در به وقت گریختن میافتادم و دوباره بلند بلند میگفتم …
ادامه مطلب...
دوشعر از اکبر قناعت زاده... 1/ خیالت راحت باشد دلبرم تو را جا نمی گذارم یک کافه - یک خیابان یک شامِ رمانتیکِ دونفره میدانی رفیق ویکتوریا هم عاشق است هم عاقل زیرِ…
ادامه مطلب...