با حباب های رود رازی داشتم
ادامه مطلب...
برچسبها
شعری از مرضیه برمال
ادامه مطلب...
دو شعر از سجاد گودرزی
ادامه مطلب...
برچسبها
اضطراب چشمانم در اندیشیدن به تیغ تیز ودستان جراح که سینه ی محبوبم را می شکافد دکتر! آرام تر ... خستگی های زیادی را در سرزمین نامتقارن آرزوهایم به فراموشی سپرده ام شبها تیک…
ادامه مطلب...
در هوای تازه باید خواند باید گریست توان این همه آیهی سبز کجاست سینهای با فراخی اقیانوس نگاه کن چگونه میان بره و دشت بهار میوزد و هجوم چکاوکان بلوط زار حجم خاطره را…
ادامه مطلب...
شیرزاد بسطامی ..... من یک اشغالگرم عزم کردهام که یک وجب از خاک تو را بخرم بیت المقدس! اما سوگند میخورم نه گلوله بکارم و نه سیلی تنها قلبم را در سینه ات چال…
ادامه مطلب...
راهبه خوشنود ... و این جنین آویزان شده از شاخههای انجیر و بوی مسموم زبالهها؛ به کجا رسیدیم؟ با این پف زیر چشمها که پاییز از پوتینهام میریزد و شب شکل ناتمام یک مکالمهی…
ادامه مطلب...
(رمدیوس خوشگله) علیرضا خسروانی به سفیدیِ پرحجمِ چشمهات خیره میشوم به سینههای حجیمِ دو کبوتر که در سرت لانه کردهاند به زل زدنِ یک شاهدخت به دوربین وقتی که میگوید: _نمیگذارند ملکه شوم چون…
ادامه مطلب...
فهرست خونی
ادامه مطلب...
پناهنده // خورشید از زمزم زرد طلوع می کند ای پناهنده در نت های کابینت ای پناهنده در آرواره ای حزین از کتف ها وُ بازوها وُ ناخن هایت به خانه برگشتم بعد در…
ادامه مطلب...